پایگاه مرکز
اسناد انقلاب اسلامی؛ آیت الله حسینعلی منتظری، در دورانی که در سمت قائم مقام رهبری قرار داشت، با اقداماتی، زمینه ساز بحران ها و چالش هایی برای نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران شد که سرانجام تداوم این بحران سازی ها به عزل وی انجامید.
اقدامات خطرآفرین آیت الله منتظری
آیت الله منتظری از سال 1364 به عنوان قائم مقام رهبری انتخاب شد. مجموعه اقدامات منتظری در کسوت قائم مقام رهبری بحران هایی را برای نظام جمهوری اسلامی تحمیل کرد.
یکی از مهم ترین موضع گیری های منتظری در دوران قائم مقامی، دفاع او از مهدی هاشمی بود. علی رغم مشخص شدن جنایات مهدی هاشمی، منتظری سرسختانه از وی حمایت می کرد. این حمایت به حدی رسید که بعد از دستگیری مهدی هاشمی، منتظری با اعتصاب خود باز هم به حمایت از وی ادامه داد.
علاوه بر این، او طی نامه ای به امام بر این موضع اصرار کرد. نامه منتظری به امام به حدی توهین آمیز بود که آیت الله محمدی ری شهری، وزیر وقت اطلاعات در
خاطرات خود درباره تعبیر امام از آن می گوید: مدتی پس از ارسال این نامه به امام، من خدمت ایشان رسیدم. امام، ضمن صحبت، با اشاره به نامه آقای منتظری فرمودند: نامه ایشان به من کپی نامه مهدی هاشمی به اوست.
فرجام بحران آفرینی های آیت الله منتظری
مهدی هاشمی، بعد از بازداشت به بسیاری از توطئه هایی که با استفاده از ساده لوحی منتظری صورت گرفت اعتراف کرد و مشخص شد که او در بیت منتظری مشغول کادرسازی علیه نظام بودهو در این رابطه به اختفای غیرقانونی اسلحه و مهمات و مواد منفجره و دامن زدن به اختلافات درونی نظام و مخدوش کردن چهره های عمومی مسئولین نظام اقدام می کرده است.
حمایت های منتظری از سازمان مجاهدین خلق به ویژه بعد از ماجرای
عملیات فروغ جاویدان توسط منافقین، یکی دیگر از خطرآفرینی های او بود. از همین رو بود که امام در نامه 6 فروردین 68 خطاب به منتظری یادآور شدند: ...به قدری مطالبی که می گفتید دیکته شدۀ منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمی دیدم. مثلاً در همین دفاعیۀ شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می بینید که چه خدمت ارزندهای به استکبار کرده اید.
مواضع منتظری به حدی به مذاق منافقین خوش نشست که مسعود رجوی در دیدار ژنرال طاهر جلیل حبوش رئیس استخبارات بعث عراق، جریان منتظری را به عنوان تنها گروه سیاسی نزدیک به خود معرفی می کند.
علاوه بر این، ورود عناصر نفوذ از طریق بیت منتظری، مقابله مستقیم با ولایت فقیه، حمایت از عناصر لیبرال و منافق، مصاحبه و سخنرانی های نسنجیده و کذب و ... بخش دیگری از خطرآفرینی های منتظری بود. مواضع جنجالی منتظری در آن سال ها دستمایه بسیاری از خبرگزاری های خارجی و معاند می شد که به گفته منتظری، امام نیز در این زمینه به او تذکر داده بودند. سخنان منتظری در 22 بهمن 67 و مواضع او در پایان سال 67 چنان بی محابا بود که امام در پیامی نسبت به تحلیل هایی که از طریق وی عنوان شد از مردم عذرخواهی کردند.
تلاش برای جلوگیری از انحراف منتظری
تلاش برای جلوگیری از انحراف و لغزش منتظری از همان دوران حیات
امام خمینی آغاز شد و نفوذ گروه های منحرف در بیت منتظری باعث شد امام اولین هشدارهای علنی -و البته غیر مستقیم- را به وی ابلاغ کنند تا شاید مانع انحراف او شود. از این رو در پیامی در 22 تیر 1362 خطاب به منتظری فرمودند: باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هر کس چشم طمع به شما دوخته اند، و با اشخاص منحرف نفوذى در بیوت شما، با چهره هاى صددرصد اسلامى و انقلابى، ممکن است خداى نخواسته فاجعه به بار آورند، و با یک عمل انحرافى نظام را به انحراف کشانند، و با دست شما به اسلام و جمهورى اسلامى سیلى زنند...
امام خمینی در ۱۲ مهر ۱۳۶۵ در نامه ای دیگر خطاب به منتظری باز هم در رابطه با جریان مهدی هاشمی وی را نصیحت کرده و فرمودند: من تأکید می کنم که شما دامن خود را از ارتباط با سید مهدی پاک کنید که این راه بهتر است؛ و الاّ هیچ عکس العملی در رسیدگی به امر او از خود نشان ندهید که رسیدگی به امر جنایاتِ مورد اتهام حتمی است. اما منتظری نه تنها توجهی به این توصیه های امام نکرد بلکه 5 روز بعد نامه گستا
خانه ای به ایشان نوشت.
فرجام بحران آفرینی های آیت الله منتظری
علاوه بر این، امام، مسئولین و اشخاص مختلفی را هم برای آگاه کردن منتظری به قم اعزام کردند. از جمله آن ها آیت الله طاهری امام جمعه وقت اصفهان بود که در
خاطرات خود در این باره می گوید: حدود چهار ماه قبل از دستگیری مهدی هاشمی، به خدمت حضرت امام رسیدم ... ایشان فرمودند: آقای طاهری! دریابید آقای منتظری را؛ این وظیفه شماست... بروید و با ایشان صحبت کنید و بگویید من روی شما سرمایه گذاری کرده ام... [به او بگویید] شما باید اعلامیه بدهید که مهدی هاشمی با من هیچ ارتباطی ندارد و کارهایش مورد تأیید من نیست و رفت وآمد او را به بیت خودتان ممنوع کنید.
از این رو آیت الله طاهری مامور می شود تا نزد منتظری برود اما با بی توجهی وی روبرو می شود: به ملاقات آقای منتظری رفتم و مطلب را مطرح کردم. آقای منتظری گفت: خب، حالا تا ببینم. گفتم : آقا این امر ولی فقیه است. مگر شما خودتان ولایت فقیه را قبول ندارید و مگر آن را تدریس نکرده اید!؟ و...
تلاش مسئولان برای شکسته شدن اعتصاب منتظری در حمایت از مهدی هاشمی هم به جایی نرسیده بود. در پایان ، موضوع به حضرت امام (ره) واگذار شد. ملاقاتی ترتیب یافت که در آن ، مسئولان رده اول کشور نیز حضور داشتند. حاج سید احمد خمینی ، این دیدار را در نامه ای ، خطاب به آقای منتظری ، چنین شرح کرده است : امام با کمال بزرگواری ، شما را خواستند و شما در جلسه ای در منزل اینجانب ـ که سران قوا و نخست وزیر بودند ـ شرکت کردید. از ابتدا معلوم بود که به شما گفته بودند، که زیر بار هیچ پیشنهادی نروید تا آقا مهدی را آزاد کنند؛ چرا که با همه ، با خشونت برخورد کردید.
امام در این جلسه ، با تواضع بسیار از شما خواستند که اعتصاب خود علیه نظام را بشکنید. به شما گفتند: آیا شما ماها را دشمن خود می دانید؟ یقیناً این را نمی توانید بگویید . بعد با حالت بسیار صمیمی و گرم فرمودند: من از شما خواهش می کنم که این کارها را کنار بگذارید و مشغول کار خود شوید . قبول نکردید. فرمودند: من ارادت به شما دارم . من مخلص شما هستم . از این مرید و مخلص خود قبول بفرمایید و به کار خود مشغول شوید . با کمال خشونت گفتید: [لاَیکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلّا وُسْعَهَا].
در این هنگام من به دوستان نگاه کردم . دیدم همگان از شرم و حیا، سرهایشان را پایین انداخته اند و آقای خامنه ای ، اشک در چشمانشان بود. آقای رفسنجانی و من ، در جلوی امام به شما گفتیم که شما قائل به ولایت فقیه هستید و به قول خودتان هفتصد صفحه پیرامون آن مطلب نوشته اید (البته تا آن موقع )، چرا گوش به حرف امام نمی دهید؟ باز همان جمله [لایکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا...] را به زبان آوردید و امام با خونسردی به شما نگاه می کردند .
فرجام بحران آفرینی های منتظری: عزل از قائم مقامی رهبری
امام خمینی پس از چندین سال توصیه و هشدار نسبت به مواضع و اقدامات آیت الله منتظری در ششم فروردین سال 1368 در نامه ای وی را از سمت قائم مقام رهبری عزل کردند. در بخشی از این نامه تاریخی که امام تصریح می کنند "با دلی پر خون و قلبی شکسته " نوشته شده آمده است: از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و
انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال ها و از کانال آن ها به منافقین می سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده اید. شما در اکثر نامه ها و صحبت ها و موضع گیری هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند...
بدین ترتیب، چالشی که می توانست هزینه هایی را به نظام تحمیل کند، با اقدام به موقع امام، مدیریت شد.